سایر توضیحات
یکی بود، یکی نبود. زیرگنبد کبود، مملی با پدر و مادر و خواهر کوچکترش مریم در یکی از محلّه های زیبای شهر زندگی می کرد. مملي پسر باهوش امّا بازيگوشي بود. او با اين كه درس خوان بود و معلّم ها از درسش راضي بودند، امّا نمره ی انضباط خوبي نداشت و به خاطر شيطنت و بازيگوشي، هميشه كم ترين نمره ی كارنامه اش، نمره ی انضباط بود.
برای خواندن ادامه این داستان قشنگ کتاب قصه های شیرین ایرانی ۱۱ مملی و چهارشنبه سوری را می توانی بخری...