سایر توضیحات
گزیده متن:
پس از استقرار بنیاسرائیل در منطقهٔ قدس، دانشهایی که آنان در صحرای سینا از موسی آموخته بودند با تجربهٔ عملی همراه شد و مجموعهای از توانمندیها را در ایشان پدید آورد. اگر این تواناییها در راستای تحقق اهداف انبیا به کار میرفت، این وعدهٔ خداوند تحقق مییافت که فرمود:
(وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ)؛ و ما بر آن هستیم که بر مستضعفان روی زمین نعمت دهیم و آنان را پیشوایان سازیم و وارثان گردانیم.
بنیاسرائیل هم توان علمی داشتند و هم تجربه؛ تنها نیاز آنان قرین ساختن معنویت با قدرت بود. قدرت گاهی بهسمت خواهشهای نفسانی میرود و این با هدف الهی جمعشدنی نیست. قوم یهود رفتار حسد و آزمندی به زندگی دنیا شده بودند. (أَمْ یحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَی مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ)؛ یا بر مردم بهخاطر نعمتی که خدا از فضل خویش به آنان ارزانی داشته حسد میبرند.
اگر انسان چنان در پی دنیا برود که از خدا دور شود، حرص (سیریناپذیری)، حسد، و ترس او را فرامیگیرد. بنیاسرائیل تا هنگامی که در مسیر حق و خدا بودند بهآسانی به حاکمیت دست مییافتند؛ چراکه توان اجرا و گسترش آن را داشتند. اما با پیدایش انحراف در بین آنها هرم خواستهها و مفاهیم معکوس شد.
یهودیان خود را «قوم برگزیده» میدانند و این اعتقاد مقولهای اساسی در آیین یهود است. در «تلمود» آمده است که اسرائیل به دانهٔ زیتون شبیه است؛ چراکه زیتون امکان آمیختن با مواد دیگر را ندارد! از سوی دیگر خداوند نیز در قرآن به برتری دادن آنان اشاره کرده است: (یا بَنِی إِسْرَائِیلَ اذْکرُوا نِعْمَتِی الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیکمْ وَأَنِّی فَضَّلْتُکمْ عَلَی الْعَالَمِینَ)؛ ای بنیاسرائیل، نعمتی را که بر شما ارزانی داشتم و شما را بر جهانیان برتری دادم به یاد بیاورید.
خداوند بنیاسرائیل را بر جهانیان برتری داده بود و عنایت خویش را همواره بر ایشان نازل میکرد. خدای متعال نعمتها و الطاف زیادی به آنان عنایت فرمود که از بردگی به قدرت و عزت رسیدند. میتوان گفت خداوند این نوع و سطح از مواهب را برای سایر اقوام فراهم ننمود و از این جهت بنیاسرائیل را بر سایر اقوام برتری داد. بنابراین برتری بنیاسرائیل از جهت نعمتها و الطاف ویژهای است که خداوند برای آنها قرار داده، نه برتری نژاد. البته بنیاسرائیل در مقابل اینهمه نشانهٔ آشکار از محبت و قدرت الهی، کفران و لجاجت و بهانهجویی را جایگزین شکر و عبادت خدا کردند.