سایر توضیحات
بزرگی میگوید: زمانی که قدرت مشروعیت، اود را به وانمودی از حقیقت گره
میزند، آنگاه بازنمود مع وس آنچه وانمود میشود معنایی ندارد جز تقابل با ایم
ارادهی قدرت. ایم تضادی است که در زمینهی سیاست حقیقت روی میدهد. ب یاری
از مردمان جهان بهنحوی دل در گرو ایم سیاست حقیقت سپردهاند و همراه با ت ش
مجدانه قدرتهای حاک برای وانمود ویژهای از حقیقت، هر فردی حتی بدون تعلق به
یک کنش جمعی و جنبشی، بهنحوی م ئولیت مقابله با ایم وانمود از حقیقت و اجرای
حقیقت مع وس را بر دوش گرفته است. چالشی که فرد در ایم اجراگری ایجاد میکند
ت ش قدرت برای بازنمود ارادهی اود در سطح ملی یا جهانی را انثی میسازد.
بنابرایم، اع از ایمکه فرد کنشگر سیاسی باشد یا نه، کنش او معنای سیاسی پیدا
میکند . معنای سیاسی دارد و بهنظر » اجرا « در بادی امر کنش اشخاص تنها به جهت
سیاسی ااص نباشد. چه ب ا ما » قصد « میرسد که ایم میتواند به معنای وجود یک
چیزی را به اجرا درآوری که در زمینهی اجتماعی ااصی معنایی را القاء کند، اما در
ما نبوده باشد. اما آنچه ایم اجراهای پراکنده را مبدل به یک » آگاهی « و » قصد «
کنش قصدشده میسازد وجود فضایی است که کنشهای ناجنبش پیشیم را به یک
» فضایی « صحنهی معارضه عمومی میکشد. ایم صحنه معارضه عمومی از ایم جهت
تحقق » هنر حضور « را تجلی میبخشد. جایی که » ناجنبشی « است که سیاست
آنتاگونی تی اود را نشان میدهد